الرئيسية
مکث کوتاهی برنوشته زبیر شیرزاد درمورد
"سه سال مبارزه ولی هیچ"در سایت پندار
مروری به سایت های انترنیتی داشتم،ازمضامین پرمحتوا واشعار نغز ورنگین شعرا حظ میبردم. فضای انترنت را اگر به ذوقمندان عرصه های مختلف ، گلستان تشبیه کنم من نیز در گلستان اندیشه سیر میکردم. از بسی گلهای خوشبو ورنگدار لذت بردم. گلهای بیخار فراوان دیدم شوربختانه از دیدن خار هم بی نصیب نماندم . این خار، کلمه های نوشته ای زیر عنوانیست "سه سال مبارزه ولی هیچ" .
نمیدانم نویسنده این عنوان چه فکر کرده، که از کی پس مانده تا باید حتمی چیزکی بگوید . ودر سیاه مشق خود به نرخ رهنمای معاملات جلابی نماید. بگذریم که خمار محافل عیش ونوش وباده گساری "پراده گوئی" دارد و اما در بازار سخن رسوائی زیاد تر به بار میاورد . من به کار های شخصی نویسنده "سه سال مبارزه ولی هیچ"( آقای زبیر شیر زاد ) که چه گلهای را آب میدهد کاری ندارم اما در برابر زهر پاشی های او به روی اعضای شریف حزب ما نمیتوان خاموش باقی ماند.
میخواهم روی گفتنی های "آقا" درحالیکه از شکست وحدت احزاب متحد ملی ونهضت وقت وقوف کامل داشت ودارد مکث کوتاهی نمایم.
موصوف زهر پاشی خود را به بهانه وحدت حزب ملی مترقی افغانستان آغاز میکند ومینویسد که ایشان بدون سروصداباهم نشستند وموضوع وحدت احزاب شان را حل نمودند. ما هم به مسایل مکتوم این تصمیم کاری نداریم و امید میکنیم که این وحدت پایدار ودایمی باقی بماند و پیروزی های بیشتر را نصیب گردد.
شیرزاد مینویسدکه باورش نمیشد چنین بی سروصدا وحدت شود که شد.
اینکه بی سروصدا وحدت شد، شما میدانید. مگر ما به تصادف باور نداریم. باور ما این است طرفین وحدت باید یک پروسه را طی کرده باشند. وباور دیگر ما این که حتمی "شیرزاد های" درنده خوی در جوانب پروسه وجود نداشته است، وآخوند هایی فاسددر امامت نداشتند، وتوطئه گرانی در پشت پرده ومجریانی در پیش پرده نبوده است. و اگر نه حتمی مثل وحدت(حزب متحد ملی و نهضت فراگیر وقت)وحدت شان برهم میخورد.
نوشته اید کاش رفیق علومی ورفیق بزرگر چنین شهامت را میداشتند.
زبیر جان!شماازشهامت رفیق علومی ورفیق بزرگر(هردوصاحب منصب وجنرال نظامی بودند)واقف هستید؟ که ازابتدای تاسیس هردوحزب درافغانستان،در میان جنگ وآتش وخونریزی به سرمیبرند. اما اخوند های بزرگوارشما وبرخی چلی های آنان، از بیم خطر جانی بکابل رفته نمیتوانند واگر ضرورت توطئه،شراندازی، انجام وظایف تخریبی،تبلیغات منفی،کودتای درون حزبی وده ها مورد منفی دیگرباشد همه آنها دیسانت میشوند که شدند.
بلی ما هم باآغوش باز، بار دیگر، بار دیگر وبار دیگر بطرف وحدت احزاب متحد ملی وحزب مردم افغانستان میرویم. ولی توطئه گران اروپایی همگام وهمراه ما نخواهند بود وآن وقت خواهید گفت که "نمی خواستیم شود ولی شد"
آقای "شیر زاد" مینویسد
"عاملین انرا محکوم تاریخ میخواهیم ومحکومیت انها آرزوی من وهزاران همرزم من میباشد." زبیر اغا!توجه شمارابه نوشته های (بازی بس است مورخ 25قوس1390 کابل-افغانستان)و(بازی بس نه شده مورخ12اسد1391)رفیق انجنیرمحترم عزیزمسوول تشکیلات وقت،جلب میکنم (درحالیکه این نوشته بوقت وزمان آن به آخوند های اروپایی ارسال شده است.) درسایت وزین آزادی.رو موجود است.انرا دقیق بخوانید از اخوند ها نترسید شماهم کمی شهامت داشته باشید،از اشخاص شامل توطئه یکایک نام گرفته شده،اگرجرات آنرادارید برای رهبری تیم مخصوص، مثلث شیطانی ، چلی ها وچوکره های انها، محکمه حزبی را فرا بخوانید.
همچنان مضمون (اسناد سخن میگوید.با ضمیمه)نوشته رفیق یعقوب هادی رفیق نسیم سمون رابا چشمان باز، نه انکه درعالم بالا باشید،بخوانید درمی یابید که کی ها درخلق بحران وشکست وحدت دوحزب برادر نقش اساسی داشته وسنگ اندازی کردند.کی ها فرمایش داده که "اخذ استعفای رفیق علومی بعد رفیق بزرگرداستان دیگراست وبحث جدا گانه می طلبد."بی خبر از انکه مطابق اساسنامه هر رفیق حق انتخاب شدن وانتخاب کردن را دارد.
آیامقصرین بگفته شما،تنها رفیق علومی ورفیق بزرگر است؟شماصحبت های رفیق علومی رادرنشست هالند بیادخواهیدداشت حاجت به توضیح نیست.کی ها بودند که باصحبت های تخریش کننده ضربه محکم به وحدت دو حزب زدند؟ واورا متیقن ساختند که ازوحدت صرف نظر کند.تیم مخصوص ومثلث شیطانی با تفکرغلط حدس زده بودند که ادغام تشکیلاتی صورت گرفت،رفقای علومی را گرفتیم تنها خودش که دیگر مهم نیست اگر استعفا دهد خوب ،درغیر آن تفاله شود.این خصلت تفاله کردن ،شیوه امپریالیزم امریکا وشرکا است تازمانی ازیک شخص استفاده میکنند که به درد شان میخورد.مادرسطح جهانی شاهد ده هاقضیه مشابه هستیم. شما نظریات رفیق بزرگر را دررابطه به وحدت دوحزب ،چه دربیانیه اساسی کنگره وچه بصورت اعلامیه ها ویادداشت ها خوانده باشید. موضع مستحکم اورا خوب میدانید ولی با تاسف که بی بنیاد تهمت می بندید.
توصیه من به آقای "شیرزاد"این است که در باره واقعیت ها درنده خوئی نکند. وبه کسی چنگ ودندان نشان ندهد. به دلمشغولی های داستانی مصروف باشد. درست است که از برکت همقدمی با توطئه گران به مقامی که مستحق نیستید رسیده اید. اما توصیه میکنم که از شغل سازی های توطئه گرانه بگذرد.
وگپ آخر
درسرلوحه وظایف اصولگرایان ح.م.ا.نه تنها وحدت با حزب متحد ملی بلکه باتمام جزایری که از بدنه ح.د.خ.ا یعنی حزب مادر جدا شده اند مطرح میباشد . روزی فرامیرسد که این هدف انسانی وشرافتمند جامه عمل بپوشد وباطل گرایان خودبخود زیر چرخ تاریخ خورد وخمیر میشوند.
نوشته:سیدرحیم آغااز هالند
"سه سال مبارزه ولی هیچ"در سایت پندار
مروری به سایت های انترنیتی داشتم،ازمضامین پرمحتوا واشعار نغز ورنگین شعرا حظ میبردم. فضای انترنت را اگر به ذوقمندان عرصه های مختلف ، گلستان تشبیه کنم من نیز در گلستان اندیشه سیر میکردم. از بسی گلهای خوشبو ورنگدار لذت بردم. گلهای بیخار فراوان دیدم شوربختانه از دیدن خار هم بی نصیب نماندم . این خار، کلمه های نوشته ای زیر عنوانیست "سه سال مبارزه ولی هیچ" .
نمیدانم نویسنده این عنوان چه فکر کرده، که از کی پس مانده تا باید حتمی چیزکی بگوید . ودر سیاه مشق خود به نرخ رهنمای معاملات جلابی نماید. بگذریم که خمار محافل عیش ونوش وباده گساری "پراده گوئی" دارد و اما در بازار سخن رسوائی زیاد تر به بار میاورد . من به کار های شخصی نویسنده "سه سال مبارزه ولی هیچ"( آقای زبیر شیر زاد ) که چه گلهای را آب میدهد کاری ندارم اما در برابر زهر پاشی های او به روی اعضای شریف حزب ما نمیتوان خاموش باقی ماند.
میخواهم روی گفتنی های "آقا" درحالیکه از شکست وحدت احزاب متحد ملی ونهضت وقت وقوف کامل داشت ودارد مکث کوتاهی نمایم.
موصوف زهر پاشی خود را به بهانه وحدت حزب ملی مترقی افغانستان آغاز میکند ومینویسد که ایشان بدون سروصداباهم نشستند وموضوع وحدت احزاب شان را حل نمودند. ما هم به مسایل مکتوم این تصمیم کاری نداریم و امید میکنیم که این وحدت پایدار ودایمی باقی بماند و پیروزی های بیشتر را نصیب گردد.
شیرزاد مینویسدکه باورش نمیشد چنین بی سروصدا وحدت شود که شد.
اینکه بی سروصدا وحدت شد، شما میدانید. مگر ما به تصادف باور نداریم. باور ما این است طرفین وحدت باید یک پروسه را طی کرده باشند. وباور دیگر ما این که حتمی "شیرزاد های" درنده خوی در جوانب پروسه وجود نداشته است، وآخوند هایی فاسددر امامت نداشتند، وتوطئه گرانی در پشت پرده ومجریانی در پیش پرده نبوده است. و اگر نه حتمی مثل وحدت(حزب متحد ملی و نهضت فراگیر وقت)وحدت شان برهم میخورد.
نوشته اید کاش رفیق علومی ورفیق بزرگر چنین شهامت را میداشتند.
زبیر جان!شماازشهامت رفیق علومی ورفیق بزرگر(هردوصاحب منصب وجنرال نظامی بودند)واقف هستید؟ که ازابتدای تاسیس هردوحزب درافغانستان،در میان جنگ وآتش وخونریزی به سرمیبرند. اما اخوند های بزرگوارشما وبرخی چلی های آنان، از بیم خطر جانی بکابل رفته نمیتوانند واگر ضرورت توطئه،شراندازی، انجام وظایف تخریبی،تبلیغات منفی،کودتای درون حزبی وده ها مورد منفی دیگرباشد همه آنها دیسانت میشوند که شدند.
بلی ما هم باآغوش باز، بار دیگر، بار دیگر وبار دیگر بطرف وحدت احزاب متحد ملی وحزب مردم افغانستان میرویم. ولی توطئه گران اروپایی همگام وهمراه ما نخواهند بود وآن وقت خواهید گفت که "نمی خواستیم شود ولی شد"
آقای "شیر زاد" مینویسد
"عاملین انرا محکوم تاریخ میخواهیم ومحکومیت انها آرزوی من وهزاران همرزم من میباشد." زبیر اغا!توجه شمارابه نوشته های (بازی بس است مورخ 25قوس1390 کابل-افغانستان)و(بازی بس نه شده مورخ12اسد1391)رفیق انجنیرمحترم عزیزمسوول تشکیلات وقت،جلب میکنم (درحالیکه این نوشته بوقت وزمان آن به آخوند های اروپایی ارسال شده است.) درسایت وزین آزادی.رو موجود است.انرا دقیق بخوانید از اخوند ها نترسید شماهم کمی شهامت داشته باشید،از اشخاص شامل توطئه یکایک نام گرفته شده،اگرجرات آنرادارید برای رهبری تیم مخصوص، مثلث شیطانی ، چلی ها وچوکره های انها، محکمه حزبی را فرا بخوانید.
همچنان مضمون (اسناد سخن میگوید.با ضمیمه)نوشته رفیق یعقوب هادی رفیق نسیم سمون رابا چشمان باز، نه انکه درعالم بالا باشید،بخوانید درمی یابید که کی ها درخلق بحران وشکست وحدت دوحزب برادر نقش اساسی داشته وسنگ اندازی کردند.کی ها فرمایش داده که "اخذ استعفای رفیق علومی بعد رفیق بزرگرداستان دیگراست وبحث جدا گانه می طلبد."بی خبر از انکه مطابق اساسنامه هر رفیق حق انتخاب شدن وانتخاب کردن را دارد.
آیامقصرین بگفته شما،تنها رفیق علومی ورفیق بزرگر است؟شماصحبت های رفیق علومی رادرنشست هالند بیادخواهیدداشت حاجت به توضیح نیست.کی ها بودند که باصحبت های تخریش کننده ضربه محکم به وحدت دو حزب زدند؟ واورا متیقن ساختند که ازوحدت صرف نظر کند.تیم مخصوص ومثلث شیطانی با تفکرغلط حدس زده بودند که ادغام تشکیلاتی صورت گرفت،رفقای علومی را گرفتیم تنها خودش که دیگر مهم نیست اگر استعفا دهد خوب ،درغیر آن تفاله شود.این خصلت تفاله کردن ،شیوه امپریالیزم امریکا وشرکا است تازمانی ازیک شخص استفاده میکنند که به درد شان میخورد.مادرسطح جهانی شاهد ده هاقضیه مشابه هستیم. شما نظریات رفیق بزرگر را دررابطه به وحدت دوحزب ،چه دربیانیه اساسی کنگره وچه بصورت اعلامیه ها ویادداشت ها خوانده باشید. موضع مستحکم اورا خوب میدانید ولی با تاسف که بی بنیاد تهمت می بندید.
توصیه من به آقای "شیرزاد"این است که در باره واقعیت ها درنده خوئی نکند. وبه کسی چنگ ودندان نشان ندهد. به دلمشغولی های داستانی مصروف باشد. درست است که از برکت همقدمی با توطئه گران به مقامی که مستحق نیستید رسیده اید. اما توصیه میکنم که از شغل سازی های توطئه گرانه بگذرد.
وگپ آخر
درسرلوحه وظایف اصولگرایان ح.م.ا.نه تنها وحدت با حزب متحد ملی بلکه باتمام جزایری که از بدنه ح.د.خ.ا یعنی حزب مادر جدا شده اند مطرح میباشد . روزی فرامیرسد که این هدف انسانی وشرافتمند جامه عمل بپوشد وباطل گرایان خودبخود زیر چرخ تاریخ خورد وخمیر میشوند.
نوشته:سیدرحیم آغااز هالند
لا يوجد حالياً أي تعليق