الرئيسية
نوشته:صمدراحم برومند
حقیرشمردن درقاموس ما نیست،ولی آنهایی که احساس
حقارت میکنند خود کردهء آن هستند.
بعدازپلینوم 21ثور1391 ح.م.ا.که نتیجه جعل وتقلب رابروز داد رفقا وعزیزان هم سرنوشت آنچه رادرخور صفت عاملین آن بود،گفتندونوشتند.این جانب نیز آنچه راکه میدانستم وقبول داشتم دریادداشت های خود،درصحبت های خود بیان کردم.درارتباط این گفته ها ونوشته ها عدهء ازرفقاباحسن رفیقانه ازمن خواسته اندتاازبعضی گفتنی ها خود بازگیری نمایم.از انجاییکه بااین عده رفقا به اساس رابطه های رفیقانه معرفت دارم ایشان را درک میکنم که بحران تحمیل شده ، انانرا نیز جداءاذیت میکند.
اما عده ایکه بصورت مشخص مخاطب قرار داشته اندانهااین همه جفاها و خیانت هایشانرابه رخ خود نمی آورند،گویی آب ازآب تکان نخورده وانها مرتکب هیچ خبط وخطایی نشده اند،ازاین جهت مانند سایربرخوردهای جفاکارانه شان ،اتهام می بندند که دریادداشت های من،انهاحقیر شمرده شده وتوهین گردیده اند.
لذامیخواهم پیرمون این موضوع بسیار واضح بنویسم که من اگر نوشته ام گواه نامه نوشته ام.آنچه درپیش چشمان من وشما واقع شده،نگاشته ام واگر باهوش وحواس نوشته ام که پول حق العضویت هاواعانه ها باوجود تقاضاهای مکرر به شخص مسوول مالی مرکز سپرده نشدوباید این پول ها به حساب شورای مرکزی حزب انتقال میگردید وخلاف آن، به صلاحیت آمران دراروپا به مقاصد دیگربمصرف رسید من که از این وضعیت آگاه هستم ودر نوشته رفیق انجنیر عزیز مسوول تشکیلات وقت صریحاء درسایت آزادی.روانعکاس داده شده،چه باید میگفتم وبگویم؟اصطلاح سزاوارتر ازخیانت که این عمل راتعریف کند چیست؟
وقتی من آگاه هستم که تعدادی ازافراد معلوم الحال دراروپادرتفاهم باهم، به اساس اشتراک غرایض واهداف نامقدس وغیراصولی،باهم می نشینند تا صورت دخالت نامشروع شانرا در کنگره،درپلینوم،درداخل حزب ،در ایجاد فرکسیون های داخلی ،درایجاد فضای ناباوری وعدم اعتماد،درمداخله صریح و اشکار درهمه امور شورای مرکزی،درایجادپایگاه حزبی قویترازمرکز در اروپا به عنوان کمیته مرکزی نامحسوس دراروپا،در طرح حمله وحشیانه بردفتر حزب،وده ها عمل دیگر رابه زعم خودشان که انها گویا نخبه گان حزب مادر، استندپلان گذاری میکنند به این گروه اشخاص وافراد،محورشرارت نگویم پس بکدام عنوان انهارا خطاب کنم که صفت عمل کرد انهارا معناکند.وقتی این گروه باهمدستی جنگ سالاران،بنام کوچ کشی دزدخانه خود میشوتد،قصداء و عمداءمیخواهند برضداصول،تفاهم،حل معضله قرار بگیرند.این عمل راحمله اوباشان وقطاع الطریقان نخوانم که گویا توهین وتحقیر است،پس چه بخوانم.
بیایید کمی به عقب برگردیم،اگرفراموش نکرده باشید دراخرین نشستی که محترم علومی بارفقای شورای اروپایی درهالند داشتند،رفیق سیاوش،از کلمات وجملات تحقیر امبز ودشنام گونه هایتان صریحاءیاداوری کرد.همچنان درایمیل رفیق صدیقی که به آدرس رفقا ارسال شده،کلمات خیلی نا هنجاروتوهین امیز علیه رفقای متحد ملی وشخص محترم علومی ذکر شده،درحالیکه رفقای متحدملی،رفقای سابقه ما بوده سالها درکنارهم مبارزه کرده ایم،امروز اگر به اساس یک سلسله تفاوت های سلیقوی ویاحتی یک سلسله خودخواهی ها دروجود چند شخص،یکجا نیستیم،یقین داریم،فرداباهم خواهیم بود.تحقیر کردن آنست که شما انجام داده اید.چرا انچه نبودند ونیستند شما برچسب زدید.امادرمورد شما ،شماخود احساس حقارت میکنید یعنی انچه که هستید احساس همان بودن را دارید.
شما لطفاء نوشته های اصولگرایان راخوب بخوانید،ما هیچگاه،قدمی غیرازاصول نبرداشته ایم ،مادرچوکات اصولیت علیه هرگونه مظاهر فرکسیونی،ضدوحدت حزبی،پرنسیپ شکنی،مرکزگریزی،ایجاد فضای غیر رفیقانه مبارزه کرده ایم ومیکنیم.ماخواهان جدا سازی نبودیم ونیستیم ما با رفقایی که به حزب وحزبیت متعهداستند،هستیم.راه اصولیت وباطل گرایی دوراه،دوخط ودومفهوم جداگانه است.مانمیتوانیم درراه باطل برویم واگر کسی درراه اصول بیاید عزیزمااست،رفیق مااست،عضوحزب مااست.ماچندین بار اعلام کرده ایم بیاییدنشست هارا سازمان دهیم،تفاهم کنیم،هرآن عمل ازجانب هریک که باعث جدایی شده دربرابررفقا،اعتراف صریح وندامت کنیم وتعهد بسپاریم که بار دیگر اشتباه صورت نگیرد.همه باهم بخاطرتدویرفوق العاده ح.م.ا. صادقانه دست بالا کنیم.مصوبه وقطعنامه صادرشود،سازماندهنده گان تقلب پلینوم 21ثور معرفی ومطابق اساسنامه باانان برخورد صورت گیرد. عاملین حمله بردفتر ح.م.ا.،این دزدان خانه مشترک مامجازات شوند،مگر ایا کسی حاضر شده پیرامون این موضوعات جواب مقنع بدهد؟
بادرنظرداشت این همه،خاین را صادق گفتن،متقلب را راست کارجلوه دادن وعاملین حمله بردفترح.م.ا.را،انسان های باشهامت نامیدن،درراه ورسم ما نیست.واماگربه توصیه رفقا که دراول نوشتم مکث کنم نمیدانم چه کلمه دیگررادرمورد این دو خواست وعملکرد که اصولگرایی وباطلگرایی را تعریف کند، میتوانند جاگزین سازند؟...
اصولیت پیروز میشود.قیام اصولگرایان برحق است.
حقیرشمردن درقاموس ما نیست،ولی آنهایی که احساس
حقارت میکنند خود کردهء آن هستند.
بعدازپلینوم 21ثور1391 ح.م.ا.که نتیجه جعل وتقلب رابروز داد رفقا وعزیزان هم سرنوشت آنچه رادرخور صفت عاملین آن بود،گفتندونوشتند.این جانب نیز آنچه راکه میدانستم وقبول داشتم دریادداشت های خود،درصحبت های خود بیان کردم.درارتباط این گفته ها ونوشته ها عدهء ازرفقاباحسن رفیقانه ازمن خواسته اندتاازبعضی گفتنی ها خود بازگیری نمایم.از انجاییکه بااین عده رفقا به اساس رابطه های رفیقانه معرفت دارم ایشان را درک میکنم که بحران تحمیل شده ، انانرا نیز جداءاذیت میکند.
اما عده ایکه بصورت مشخص مخاطب قرار داشته اندانهااین همه جفاها و خیانت هایشانرابه رخ خود نمی آورند،گویی آب ازآب تکان نخورده وانها مرتکب هیچ خبط وخطایی نشده اند،ازاین جهت مانند سایربرخوردهای جفاکارانه شان ،اتهام می بندند که دریادداشت های من،انهاحقیر شمرده شده وتوهین گردیده اند.
لذامیخواهم پیرمون این موضوع بسیار واضح بنویسم که من اگر نوشته ام گواه نامه نوشته ام.آنچه درپیش چشمان من وشما واقع شده،نگاشته ام واگر باهوش وحواس نوشته ام که پول حق العضویت هاواعانه ها باوجود تقاضاهای مکرر به شخص مسوول مالی مرکز سپرده نشدوباید این پول ها به حساب شورای مرکزی حزب انتقال میگردید وخلاف آن، به صلاحیت آمران دراروپا به مقاصد دیگربمصرف رسید من که از این وضعیت آگاه هستم ودر نوشته رفیق انجنیر عزیز مسوول تشکیلات وقت صریحاء درسایت آزادی.روانعکاس داده شده،چه باید میگفتم وبگویم؟اصطلاح سزاوارتر ازخیانت که این عمل راتعریف کند چیست؟
وقتی من آگاه هستم که تعدادی ازافراد معلوم الحال دراروپادرتفاهم باهم، به اساس اشتراک غرایض واهداف نامقدس وغیراصولی،باهم می نشینند تا صورت دخالت نامشروع شانرا در کنگره،درپلینوم،درداخل حزب ،در ایجاد فرکسیون های داخلی ،درایجاد فضای ناباوری وعدم اعتماد،درمداخله صریح و اشکار درهمه امور شورای مرکزی،درایجادپایگاه حزبی قویترازمرکز در اروپا به عنوان کمیته مرکزی نامحسوس دراروپا،در طرح حمله وحشیانه بردفتر حزب،وده ها عمل دیگر رابه زعم خودشان که انها گویا نخبه گان حزب مادر، استندپلان گذاری میکنند به این گروه اشخاص وافراد،محورشرارت نگویم پس بکدام عنوان انهارا خطاب کنم که صفت عمل کرد انهارا معناکند.وقتی این گروه باهمدستی جنگ سالاران،بنام کوچ کشی دزدخانه خود میشوتد،قصداء و عمداءمیخواهند برضداصول،تفاهم،حل معضله قرار بگیرند.این عمل راحمله اوباشان وقطاع الطریقان نخوانم که گویا توهین وتحقیر است،پس چه بخوانم.
بیایید کمی به عقب برگردیم،اگرفراموش نکرده باشید دراخرین نشستی که محترم علومی بارفقای شورای اروپایی درهالند داشتند،رفیق سیاوش،از کلمات وجملات تحقیر امبز ودشنام گونه هایتان صریحاءیاداوری کرد.همچنان درایمیل رفیق صدیقی که به آدرس رفقا ارسال شده،کلمات خیلی نا هنجاروتوهین امیز علیه رفقای متحد ملی وشخص محترم علومی ذکر شده،درحالیکه رفقای متحدملی،رفقای سابقه ما بوده سالها درکنارهم مبارزه کرده ایم،امروز اگر به اساس یک سلسله تفاوت های سلیقوی ویاحتی یک سلسله خودخواهی ها دروجود چند شخص،یکجا نیستیم،یقین داریم،فرداباهم خواهیم بود.تحقیر کردن آنست که شما انجام داده اید.چرا انچه نبودند ونیستند شما برچسب زدید.امادرمورد شما ،شماخود احساس حقارت میکنید یعنی انچه که هستید احساس همان بودن را دارید.
شما لطفاء نوشته های اصولگرایان راخوب بخوانید،ما هیچگاه،قدمی غیرازاصول نبرداشته ایم ،مادرچوکات اصولیت علیه هرگونه مظاهر فرکسیونی،ضدوحدت حزبی،پرنسیپ شکنی،مرکزگریزی،ایجاد فضای غیر رفیقانه مبارزه کرده ایم ومیکنیم.ماخواهان جدا سازی نبودیم ونیستیم ما با رفقایی که به حزب وحزبیت متعهداستند،هستیم.راه اصولیت وباطل گرایی دوراه،دوخط ودومفهوم جداگانه است.مانمیتوانیم درراه باطل برویم واگر کسی درراه اصول بیاید عزیزمااست،رفیق مااست،عضوحزب مااست.ماچندین بار اعلام کرده ایم بیاییدنشست هارا سازمان دهیم،تفاهم کنیم،هرآن عمل ازجانب هریک که باعث جدایی شده دربرابررفقا،اعتراف صریح وندامت کنیم وتعهد بسپاریم که بار دیگر اشتباه صورت نگیرد.همه باهم بخاطرتدویرفوق العاده ح.م.ا. صادقانه دست بالا کنیم.مصوبه وقطعنامه صادرشود،سازماندهنده گان تقلب پلینوم 21ثور معرفی ومطابق اساسنامه باانان برخورد صورت گیرد. عاملین حمله بردفتر ح.م.ا.،این دزدان خانه مشترک مامجازات شوند،مگر ایا کسی حاضر شده پیرامون این موضوعات جواب مقنع بدهد؟
بادرنظرداشت این همه،خاین را صادق گفتن،متقلب را راست کارجلوه دادن وعاملین حمله بردفترح.م.ا.را،انسان های باشهامت نامیدن،درراه ورسم ما نیست.واماگربه توصیه رفقا که دراول نوشتم مکث کنم نمیدانم چه کلمه دیگررادرمورد این دو خواست وعملکرد که اصولگرایی وباطلگرایی را تعریف کند، میتوانند جاگزین سازند؟...
اصولیت پیروز میشود.قیام اصولگرایان برحق است.
لا يوجد حالياً أي تعليق