هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

أهلا وسهلا بك زائرنا الكريم, أنت لم تقم بتسجيل الدخول بعد! يشرفنا أن تقوم بالدخول أو التسجيل إذا رغبت بالمشاركة في المنتدى

بحث درباره حزب مردم خسته کن و یکنواخت شده است؟

اذهب الى الأسفل  پيام [صفحه 1 از 1]

مردم

avatar
Admin

بحث درباره حزب مردم خسته کن و یکنواخت شده است؟ 386774_251018105018601_620209885_n
نورمحمد سنگر
رفقای عزیز و دوستان گران قدر را سلام و همیشه سلام!
باز شدن روزنه " سیاست و مردم"، به باور من یکی از راه های معقول برای ایجاد زمینه های سالم گفتمان سیاسی بود که میتوانست زمیته های لازم را برای همگرایی و درک متقابل باز کند و به جنبش "چپ" روشنفکرانه کمک نماید تا درک لازم را از زمان و مضمون مبارزه در شرایط موجود دریابند؛ که اسفا چنان نشد و دوستان به تبلیغات یک جانبه به نفع سازمان خویش پرداخته و درگیری های درونی خود را به این " روزنه، راه دادند و راه های بحث علمی را بستند. و این یک معنا بیشتر ندارد و آن هم همان شعاری که آقای بوش بعد از حادثه 11 سپتمبر بیان کردند: " هر کسی با ما نیست با ترویزم است!" ... پس محترمانه الوداع گفته و برای شما لحظات شاد آرزو می کنم.


بحث درباره حزب مردم خسته کن و یکنواخت شده است؟ 370673_100000045088473_1455909757_q

Azim Babak سنگر صاحب باسلام سحرگاهی و حرمت همیشگی!
این حرف شما دستاویز خوب برای فرار از مباحثات است.
شما چه وقت به اینجا تشریف آوردید و بحث علمی کردید که حالا الوداع میگویید.
قضاوت به دوستان صفحه!



    نورمحمد سنگر با تقدیم حرمت بی پایان به بابک عزیز! من نه گرداننده صفحه بوده ام و نه هم از مباحثه فرار می کنم... پیش کشیدن مطالب مورد بحث را باید مسوولین انتخاب کنند. شما نسبت به هر کس دیگر مرا می شناسید که دوست ندارم در درگیری های تشکیلاتی دیگران وقت بگذرانم و این صفحه با تاسف پر شده از گله ، گذاری های درونی یک سازمان که برای من نه دلچسپ است و نه ربطی دارد. من بمثابه یک عضو کمیته فعالین حرب دموکراتیک خلق افغانستان، آن سازمان را یک سازمان برادر دانسته و موفقیت های شان را تمنا داشته ام...اما اینجا را میخواستم فقط برای بحث علمی بگذارند... همین و دگر هیچ
    بحث درباره حزب مردم خسته کن و یکنواخت شده است؟ 27414_100000137586657_1169_q
    داکتر حمیدالله مفید سنگر صاحب گرامی ! مبحث دشواری های حزب مردم یک موضوع قابل بررسی پنداشته می شود ، خوشبختانه کمیته فعالین حزب د.خ.ا از شگرد خوب سیاسی واز همسویی بی غل وغش برخوردار است، از شما تقاضا می کنیم تا از فراورده های کارکردی سیاسی این تشکل هدفمند وراه های بیرون رفت حزب مردم از این دشواری ما را رهنما وهمکار شوید .بادرود
    بحث درباره حزب مردم خسته کن و یکنواخت شده است؟ 370673_100000045088473_1455909757_q
    Azim Babak o رفیق سنگر عزیز!
    کجای این مباحثات "گله و گذاری " بود|؟حزبی که به گفته داکتر صاحب مفید با خون دل ساخته شد ،منشعب و منحل میگردد. ما نظاره گر باشیم ؟من هم عضو حزب مردم نیستم اما از بحران چاره ناپذیر آن سخت مایوس و متاثر شدم.زیرا قلبم برای ترقیخواهی می تپد.بعضی ها و حتا شاید معدودی از اعضای کمیتهء فعالان شما برای این حرفها فورمول خود را داشته باشند: ارتجاع نوین.
    اما میتوان با این واژه های واهی این همه درد جنبش را نادیده گرفت و با سبکسری رد شد؟
    بازهم یاد آور میگردم سنگر گرامی که بحثهای این صفحه تاکنون هم منطقی، هم علمی و حتا ماورای علمی است. این شیوه عالی بحث و فرهنگ گفتمان تا کنون در هیچ فاروم و صفحهء مترقی دیده نشده است.
    من و پامیری صاحب موءسسین اولین فاروم مترقی افغانستان هستیم.هنوز هیچ حزب و سایتی ایجاد نگردیده بود که آن فاروم بخاطر بازتاب اندیشه ها و خطوط فکری مترقی ایجاد شد.اما همان فاروم اولی هم زیر همین ضربه های آتشین ""علم ، فرهنگ و وحدت پسند ها " ازبین رفت. مطمین باشید ! این صفحه هم ازبین میرود و آنوقت همانند سایر رفقا در فیس بوک تمثالهای گل چهرهای هالیود و بالیود را بیندازید و بحث علمی کنید. صدهایش همین لحظه در فیس بوک چنین میکنند.کاری که به گفته پامیری گرامی اگر در افغانستان می بودیم مربوط نواسه های ما میشد.اما آنها هم شاید چنین شیفتهء گل چهره ها و دیوانهای شعر عشق و هوس نمی بودند.
    این بار به من غرض نیست. زمستان می آید و بدون این مباحثات آنقدر دیپریس میشوید که در بهار توان بالا کردن قامت برای تان باقی نمیماند.
    بحث درباره حزب مردم خسته کن و یکنواخت شده است؟ 211337_100003312418533_1395793326_q
    نورمحمد سنگر با سلام مجدد به بابکِ عزیز!
    تا جایی که به شخص من و رفقای کمیته فعالین حزب دموکراتیک خلق افغانستان ارتباط دارد، در هیچ شرایطی از گفتن دیدگاه ها و نظریات مان از طرق و وسایل مختلف برای استحکام تشکیلاتی آن سازمان رفیق، اجتناب نکرده و همواره در رابطه تنگا تنگ با کادر ها و فعالین آن سازمان بوده یم و همین اکنون نیز با شدت کار در این زمینه وجود دارد تا عوامل پراگندگی شناسایی و راه های برون رفت جستجو گردد.
    ما برای زدودن پرده های سیاه از روی حقایق ، راه های زیادی داریم و من کشانیدن همچو مباحث را در اینجا لازم نمی بینم.
    آرزو دارم این روزنه، بیشتر به مسایل تیوریک اختصاص یابد که در واقع خود برای حل پرابلم ها ممد و رهگشاه خواهد بود.
    بحث درباره حزب مردم خسته کن و یکنواخت شده است؟ 211675_100000929200180_1690683294_q
    Qadir Habib من به رفیق دیرینم ، به رفیق همسنگرم جناب سنگر



اين مطلب آخرين بار توسط مردم در الثلاثاء سبتمبر 25, 2012 9:31 am ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.

https://mardompress.forumfa.net
مُشاطرة هذه المقالة على: reddit

avatar

پست الثلاثاء سبتمبر 25, 2012 12:07 am  مردم

<LI id=.reactRoot[35].[1][2][1]{comment183092731826482_183112981824457} class="UFIRow UFIRow UFIComment" data-ft='{"tn":"R6"}'>

Qadir Habib من به رفیق دیرینم ، به رفیق همسنگرم جناب سنگر دعوتنامه میفرستم که بیایند و رفقایشان را تنها نگذارند. حیفم می آید که چهره های درخشانی مثل سنگر را در این جدل باخود نداشته باشیم. ما در این جا به هیچ حرکت و جنبشی صدمه نمیرسانیم . تلاش میکنیم که اگر پیرانه سر از یافتن یک امید ارچند کمنور و لرزان ، بر لبهای تبخال بستۀ یاران خود لبخند شادی بنشانیم. واقعاً حیفم می آید که با این وسایل و امکانات ارتباطی، تجارب خود را با خود به خاک ببریم.
بحث درباره حزب مردم خسته کن و یکنواخت شده است؟ 157122_100000896240189_3004842_q
Matin Qrogh astad rafiq aziz sangar ba nazar man baid bahas ha az1 naqta aghaz gardad ba shma rafqa sangar qader habib mofid pamiri aziz wadagran ta bahs hara dar jahat almi an sawq dehand jadal ha namitawand mara ba hadaf rasand
بحث درباره حزب مردم خسته کن و یکنواخت شده است؟ 370673_100000045088473_1455909757_q
Azim Babak قروغ صاحب!
پرتو یک بحث علمی با همین الفبای لاتین!
بحث درباره حزب مردم خسته کن و یکنواخت شده است؟ 157122_100000896240189_3004842_q
Matin Qrogh babak aziz babkhas kimi proplem takhniki daram bazodi alfabet latin ba dari tabdil mikonam wa 1bahs almi ham gazlak mikonam hali to o ghait ka problm man hal shwad shmara allh jan misparam khap wa jop astam
بحث درباره حزب مردم خسته کن و یکنواخت شده است؟ 370673_100000045088473_1455909757_q
Azim Babak دوستان محترم !
در هیچ انجمنی چنین معمول نیست که اعضا خود بحثی را به راه نیاندازند و از دیگران تقاضاء کنند که درآن مورد حرف نزنید ، بیایید درین مورد حرف بزنید.
درینجا فقط داکتر صاحب مفید رییس عمومی است. ما هرکدام این حق را داریم تا بحثی را پیشکش کنیم. ازین چه بهتر که خود سنگر صاحب و قروغ صاحب این ابتکار را به عهده گیرند.
بحث درباره حزب مردم خسته کن و یکنواخت شده است؟ 211337_100003312418533_1395793326_q
نورمحمد سنگر استاد بزرگوار جناب قدیر حبیب را سلام و همیشه سلام!
از اینکه در حضور شما جسارت کرده و در اینجا چیز های می نویسم، عذر خواهی می کنم. به باور من ساده نگری به مسایل بغرنجِ شرایط موجو و بی توجه ای به یافتن راه حل های ریشه یی و علمی برای مسایل امروز و فردای جنبش، نه تنها زمان را می کشد که ما را نیز به بن بست میرساند.
شور بختانه جنبش چپ افغانستان در مجموع و چکیده های حزب دموکراتیک خلق افغانستان بطور اخص تعریف جامع از مضمون مبارزه در شرایط موجود ارائه نکرده اند و حتا از بحث گسترده تیورئیک و چگونگی تحقق آن در پراتیک اجتماعی فرار می کنند.
معامله گری ها پشت پرده و دشمنی آشکار با دموکراسی درون حزبی و احترام نگذاشتن به آراء اعضا ، پنهان کاری و شیوه های دیکته و سبوتاژ ...زمینه ساز پراگندگی بیشتر و منزوی شدن و دل سرد گردیدن هزاران عضو سازمان های " چپ" گردیده و میدان را برای یکه تاز نیروهای عقب گرا مساعد ساخته است.
اعتقاد و باور راسخ دارم که اگر بجای پرداختن به حاشیه ها، به متن مبارزه داخل شویم و دست بدست هم داده یک الترناتیف سالم در برابر ارتجاع و دشمنان رنگارنگ نیرو های چپ ، ملی و دموکراتیک ایجاد کنیم، و برای هر پرسشی پاسخ علمی پیدا کنیم، آینده از آن ما خواهد بود.
بحث درباره حزب مردم خسته کن و یکنواخت شده است؟ 211337_100003312418533_1395793326_q
نورمحمد سنگر بابک عزیز را سلام و همیشه سلام! نمیخواهم روی نوشته شما مکث کنم و حرف را بسوی مسایل غیر ضروری بکشانم. اگر از من بخواهید تا مطلب را برای بحث پیشنهاد کنم، بدون تردید اولین بحث به باور من باید از این پرسش آغاز شود: " در کجای تاریخ ایستاده یم و با کدام وسایل به کدام سمت برویم؟" امید وارم بحث ها نه عامیانه بلکه علمی و مستدل ادامه یابد
<LI class="UFIRow UFIRow UFIComment" data-ft='{"tn":"R6"}'>
Qadir Habib نور سنگر عزیز ، همیشه خواهان سلامتی و سرفرازیتان بوده ام. شادمانم که با انسجام فکری همیشه گیتان، به جمع یاران میپیوندید. درد بسیاری از رفقای همسنگر دیروزین ما، همین فقدان یک تحلیل دقیق از وضعیت جامعه و جهان است که شما هم به آن نظر دارید. من همنوا با شما بر نبود زمینه های یک گفتمان گسترده میان تمام دیدگاههای معطوف به مبارزۀ سیاسی ـ اجتماعی، افسوس میکنم. در این گفتمان، علاوه بر چپ پراگندۀ امروز ،حضور مخالفین دیروز ما هم از اهمیت خاصی برخوردار است. ما برای یافتن موقعیت خود در گذرگاه تاریخ ـ چنان که آرزوی شماست ـ نیاز مبرم به شناخت دقیق و علمی جامعه داریم. سمت و سوی حرکت جنبش ترقیخواهانه را ، تحلیل عینی وضعیت جامعه نشا نی میکند. شناخت دیروز ما از جامعه و جهان، کلی و غبار آلود بود. ما برای رسیدن به یک هدف بسیار درخشان، در غبار فلسفه ها حرکت میکردیم. شما بهتر از من میدانید که فلسفه ها، دانشهای کلی، مجرد و غبار آلود اند، تا وقتی که حقانیت احکام و مقولات چنین بینشهای فراگیر و مجرد، در پدیده های مشخص آزموده نشوند، این دانشهای مهم بشری تنها در ذهن ما هستی خواهند داشت و بس. شما را نمیدانم ولی من به آموزه های آن متخصص امراض سرمایه باورمند و وفادارم که شناخت را برابر با آزادی میدانست . یعنی بر مبنای آموزه های او برای رسیدن به آزادی، باید از معبر شناخت گذر کرد.
شناخت فلسفی، شناخت کلیتهاست چرا که همه هستی را با این بیکرانه کی، در یک نگاه نمیتوان با جزئیاتش دید.ما برای دیدن جزئیات ماحول، باید به سراغ تجربه های ما در عرصه های مشخص رو بیاوریم. تکرار تجربه های ما در شناخت مشخصات، علوم را پیریزی میکنند.پس اگر قصد شناخت جامعه و بیرون کشیدن یک تحلیل از وضعیت را داریم و میخواهیم دریابیم که در کجای تاریخ ایستاده ایم، آن «کجا» را باید با ذره بین علم ببینیم و دشواریها را علماً تشخیص دهیم، وسایل حرکت فراهم بسازیم و پس از آن در روشنی معرفت فلسفی ـ به عنوان یک قطبنما ـ به سوی هدف حرکت کنیم.
شما کاملاً درست و به جا تذکر میدهید:« به باور من ساده نگری به مسایل بغرنجِ شرایط موجود و بی توجه ای به یافتن راه حل های ریشه یی و علمی برای مسایل امروز و فردای جنبش، نه تنها زمان را می کشد که ما را نیز به بن بست میرساند.
شور بختانه جنبش چپ افغانستان در مجموع و چکیده های حزب دموکراتیک خلق افغانستان بطور اخص تعریف جامع از مضمون مبارزه در شرایط موجود ارائه نکرده اند و حتا از بحث گسترده تیورئیک و چگونگی تحقق آن در پراتیک اجتماعی فرار می کنند» ما زیاد انتظار کشیدیم، رفقا و دوستان، از محدودۀ همان تیوریهای پا در هوا قدمی بیرون رفته نتوانستند و آن تیوریها هم هیچ راه مشخص و روشنی برای شناخت علمی جامعه به دست ندادند. البته سخنم به این معنا نیست که آن تیوریها کم ارزش بودند، نه ، کم ارزش نبودند بل این ما بودیم که به جای ارزیابی صحت و ثقم تیوریها در ماحول مشخص خود، تلاش کردیم یا هنوز تلاش داریم که تیوریها را به هر قیمت ممکن، بر جامعه تحمیل کنیم. هرکدام ما طی سالیان دراز پیکار سیاسی ـ اجتماعی، به تجربه های ذهنی و عملی دست یافته ایم که اگر با یکدیگر ما شریکشان نسازیم، و با صیقل نقد دیدگاههای متفاوت، از زنگار خیالپردازیها و توهم پاکیزه نشوند، پای ما هیچگاه از عالم اوهام بر زمین سخت حقیقت رسیدنی نیست. ما با در نظر داشت همین ضرورت، ایجاد نهادهایی را پیشنهاد میکنیم که امکان شناخت علمی ماحول را دارا باشند.یعنی اعضای این نهادها در یکی از عرصه های علوم معاصر، صاحب آموزه های نظری و عملی باشند و با معیارهای علمی قابل قبول برای همه، به جنگ تاریکیهای ذهن برویم. بر این نهاد ها هیچ بینش فراگیر و هیچ ایدیولوژیی تحمیل نمیشود.
این بحث را با آرامش تمام و در فضایی کاملاً دوستانه دنبال میکنیم. این پیشنهاد وحی منزل نیست، فقط یک باب است برای ورود به یک گفتمان سازنده ، ضرور و حیاتی برای احیای جنبش عدالتخواهی.
</LI>

با تجدید احترام به استاد بزرگوار جنابِ قدیر حبیببحث درباره حزب مردم خسته کن و یکنواخت شده است؟ 211337_100003312418533_1395793326_q!

در چند پاراگراف معدود عالمی از حرف ها را بیان فرمودید که هم آموزنده اند و هم در خور ستایش و اگر جسارت نباشد در بعضی موارد قابل بحث و تآمل که من بیشتر روی آن بخش سخن های تان تمرکز می کنم.
"اما پیش از هر سخنی باید به دوستان یاد آور شوم که به سخنان و ایرادات غیر منطقی و غیر علمی پاسخ نخواهم داد و تنها به مباحثی دقت خواهم کرد که ارتباط به جامعه شناسی علمی داشته باشد."
میخواهم با یک شوخی بحث را آغاز کنم تا برسم به اصل مطلب.
" اگر من صلاحیت و توان داشته باشم اول برای عده یی زیادی از اعضای دفتر سیاسی و کمیته مرکزی سابق حزب مان کورس های آموزشی دایر می کنم، تا حداقل با ساده ترین مفاهیم فلسفی اشنا شوند و بعد برای دیگران" جدی نگیرید شوخی بود.
استاد عزیز فرمودند که :
شناخت دیروز ما از جامعه و جهان، کلی و غبار آلود بود. ما برای رسیدن به یک هدف بسیار درخشان، در غبار فلسفه ها حرکت میکردیم. شما بهتر از من میدانید که فلسفه ها، دانشهای کلی، مجرد و غبار آلود اند، تا وقتی که حقانیت احکام و مقولات چنین بینشهای فراگیر و مجرد، در پدیده های مشخص آزموده نشوند، این دانشهای مهم بشری تنها در ذهن ما هستی خواهند داشت و بس."
من باور ندارم که چنان شده باشد. چون شوربختانه بیشترین رفقای ما فاقد دانش سیاسی و آگاهی فلسفی بودند و بیشتر در شعار ها چسپیده بودند تا درک علمی از مفاهیم فلسفی...و من این حقیقت را حالا بیشتر تجربه و درک کرده ام. پدیده های فلسفی نتیجه قرن ها آموزش و تجربه انسان هاست که اگر هنر انطباق آن را با جامعه دریابیم و در غنامندی آن بکوشیم هرگز دچار اشتباه نخواهیم شد.
ادامه را بعدن مینویسم.
بحث درباره حزب مردم خسته کن و یکنواخت شده است؟ 211675_100000929200180_1690683294_q
<LI id=.reactRoot[43].[1][2][1]{comment183092731826482_183697845099304} class="UFIRow UFIRow UFIComment UFIUnseenItem" data-ft='{"tn":"R"}'>
Qadir Habib سنگر گرامی، تشکر که عرایض پراگندۀ مرا خواندید. کاملاً با شما موافقم که ما از مارکسیزم چیز زیادی نفهمیده بودیم و تا کنون هم نمیفهمیم . این که شما برای اعضای بیروی سیاسی و سایرین کورس آموزشی دایر میکنید، هم وظیفه دارید و هم گامی بسیار مبارک است اما من فکر میکنم که بگذارید علاقه مندان خودشان به خود زحمت بدهند و این آگاهیها را از انترنت بیرون بکشند منتها اگر شما بسیار محبت میکنید، تنها مؤخذ بدهید که زیاد تنبل بار نیایند. با این گپ موافقم که «اگر هنر انطباق آن را با جامعه دریابیم و در غنامندی آن بکوشیم هرگز دچار اشتباه نخواهیم شد» بر اساس همین باور است که عده یی از رفقا طرح پیشنهادیی را برای آوردن برخ تغییرات در اصول ساختاری احزاب چپ ترتیب کرده و مدتها قبل از طریق انترنت به آگاهی دوستان رسانیده اند. این طرح در چند نکته خلاصه شده و به کوتاهی در همین صفحه هم در یکی از کومنتهای من به نشر رسیده است . رفقا اگر علاقه مند باشند میتوانند نکات نظرشان را پیرامون جهات مختلف آن ابراز کنند. فکر میکنم که اگر حالا دوستان به بحثای تیوریک در زمینه های مختلف مصروف شوند ، چون زمینۀ مشخص و عینی ـ به عنوان محور گفت و گو ـ در میان نیست، بحثها ی ما شاید بیشتر به دور نقل قولها و تعریفهای مکرر برخی پدیده ها بچرخند . شما خودتان حتماً شاهد بوده اید که تا کنون مراد اصلی از راه اندازی چنین بحثها میان برخی از دوستان، در ظاهر امر تلاش برای دست یافتن به حقیقت عنوان شده ولی انگیزۀ اصلی، گشودن یک مجرای کوچک برای خالی کردن درون پر از دلتنگیهای عالم غربتشان بوده که بیشتر با سلاح تیوریهای هضم ناشده بر یکدیگر تاخته اند و در پایان اعلان ناشدۀ آن جدل هم ، با سر و کلۀ خونین ،نه تنها ثمری به دست نیاورده که حتی همان رشتۀ های دوستیی را هم که به گونه یی پیوندشان میزد، گسسته و هرکدام خود را غالب معرکه به حساب آورده راه خود را گرفته و رفته است. این گونه جدلهای فکری حالا دیگر برای ما یا حد اقل برای من نه مقدور است و نه هم لذتبخش. من پیشنهاد میکنم که اگر هر عضو صفحه دشواریهای عمدۀ جامعه و رابطه اش را با جنبش برجسته بسازد و جستجوی راه حل و طریق غلبه برآن دشواریها را پیشنهاد کند ، آن گاه دوستان زمینه خواهند یافت که با روکرد به ذخایر تیوریکشان هم معضله یی را حل کنند و هم صحت تیوری را محک بزند. من به نوبۀ خود نکات زیرین را به عنوان معضلات اصلی تذکر میدهم وراه حل بسیار ابتداییش را هم بعداً پیشنهاد میکنم: 1ـ اختلافات قومی.در جامعه 2ـ معضلۀ رهبری در حزب.3ـ تعمیق دیموکراسی در حزب.4ـ عدم امکانات رشد ذهنی و شخصیتی اعضای حزب.5ـ نبود شور و شوق مبارزه در اعضای حزب.6ـ نبود امکانات و وسایل شناخت علمی در حزب.
</LI>

بازگشت به بالاي صفحه  پيام [صفحه 1 از 1]

مواضيع مماثلة

-

صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد