[]داکتر صاحب مفید گرامی، من در گزارش جلسۀ شورای آلمان حزب مردم خواندم که خانم نسرین مفید گشایش صفحۀ فیسبوکی و کار با جوانان را وعده داده بودند. حالا اگر جسارت تلقی نمیشود ما یا من پیشنهاد میکنم که ایشان برنامۀ کار با جوانان را در این صفحه مطرح کنند تا دوستان زوایای مختلف طرح را مورد ارزیابی قرار بدهند . شاید این راه مؤثر ایجاد رابطه و مشاورت با غیرحزبیها باشد و بعید نیست که نقش و اثر دیدگاههای مختلف دوستان برای تعدیل و تکمیل طرح ممد واقع شود... آخر دوستان حزبی ما سر انجام باید از این انزوای سیاسی به طریقی بیرون شوند. دیروز اگر با غیر حزبیها چیزی را در میان نمیگذاشتیم ، خوف افشا شدن رازهای پشت پرده در میان بود ولی امروز که گمان نکنم که کسی تصمیم به کودتا گرفته باشد. این پیشنهاد بسیار صمیمانه و دور از غرض است رفیق مفید گرامی.
Farooq Farda می ترسم که گلوله باران نشوم.اما خاضعانه پرسشم را مطرح می کنم.حزب مردم در وجود خود فراوان مشکل دارد.تا حل نشدن این مشکل آیا کار در میان اقشار دیگر برایش مقدور می نماید؟
Qadir Habib رفیق فردای گرامی، این مشکل هم در این حزب و هم در احزاب مماثلش یک مشکل همیشه گی بوده و خواهد بود و باز کار با جوانان که امری ضمنی و فرعی نیست. اگر کار با جوانان و زنان و مویسپیدان و کارگران و دهقانان و و و تا حل معضلۀ تعیین رهبر به تعویق بیفتد ، دیگر برای حزب جز جمع آوری حق العضویت ، چی کاری باقی خواهد ماند؟
Qadir Habib به عقیدۀ من همان طوری که قبلاً هم گفتم ، توجه به حضور جوانان در موقعیت های مناسب در ساختار سازمان، از اهم مسایل است.
داکتر حمیدالله مفید جناب رفیق قدیرحبیب گرامی! من این دیدگاه پر ارج شما را، با بانو رفیق نسرین مفید رییس شورای آلمان ح.م.ا در میان گذاشتم ، چنین گفت:« رفیق حبیب گرانقدر ! من می دانم که شما نه تنها یک داستاننویس ورزیده بلکه یک حزبی صادق ویک اندیشمند والا نیز هستید ، از طرح تان سپاسگزارم، من به تعهدهای خود وفا دارم ، به زودی نخست در هامبورگ وسپس در دیگر ایالات آلمان یکی پی دیگری شورا های جوانان حزب مردم ایجاد خواهد شد ، آنگاه اجازه بدهید که با سهمگیری خود جوانان در این پایگاه دیدگاه های پیرامون این مساله را به نشر برسانیم . من با آنهمه مصروفیتهای تان از شما تقاضا می دارم که در اینمورد نیز مرا رهنمایی وهمکاری فرمایید . بادرود نسرین مفید» دیدگاه رفیق نسرین مفید به شما نگاشته شد ، آرزو مندم تا شما نیز از لطف تان دریغ نفرمایید . بادرود
داکتر حمیدالله مفید رفیق (فردا صاحب اجازه می دهید که واژه رفیق را به کار برم؟) فردای گرامی! در پایگاه مردم وسیاست ما همه بدون تفنگ وگلوله هبوط کرده ایم ، در این پایگاه به خرد رسا، و اندیشه والا رجحان داده می شود ، اینجا کسی ، کسی را «تو» خطاب نمی کند ، چی رسد ،که «خدای ناخواسته گلوله باران کند»شما می توانید وهمیشه بدون تردد ودودلی انتقادها ودیدگاه های تان را بیان بدارید، گرچه پاسخ گرانسنگی از جناب رفیق حبیب گرامی در یادداشتی برازنده گی دارد ، من هم به نوبه ای خود به شما وعده می دهم ، که هر نوع انتقاد در باره حزب مردم نشر می شود ، دشواری های را که شما بر شمردید ، وجود دارد ، جناب بابک صاحب وجناب حبیب صاحب در این مورد بیشتر از این نوشته اند، ما هم می دانیم وشاید از دشواری های بیشتر از آنچیزی که شما نگاشته اید آگاه هستیم ، از دیدگاه این قلم این حزب با ید بتواند تا از زیر این بار غم کمر شکن سالم به در شود، اگر توانایی آن را نداشته باشد بهتر است منحل شود ، از همینرو ما اینجا با هم می نویسیم وتبادل دیدگاه می نماییم ، از شما هم تقاضا می کنیم ، که درشتتر بنویسید وشدید تر انتقاد کنید، انتقاد سالم راه را روشن واندیشه را ناب می سازد. ودر ضمن ، از روی لطف چون جنابان : رفیق حبیب و رفیق بابک راه بیرون رفتها را نیز فراموش نکنید. سرفرازی شما آرزوی ماست. بادرود
-----
داکتر حمیدالله مفید دوستان خردورز جناب بابک صاحب و جناب حبیب صاحب ! دیگاه عالی وپسندیده شما مورد رعایت واحترام است ، با آنها برخورد درست وبجا صورت می گیرد . بادرود
Azim Babak من که با حرف فردای گرامی همنوا هستم.ده سال شد که حزب مردم مصروف معضله های درونی خود است که ریشه در تشکیلات سازی های تصنعی و زدو گذز دارد . جالب است که به این تشکیلات سازی ها نام و پوشش دموکراسی هم داده شده است.چون مضمون باشکل در تقابل است ؛ نه دموکراسی شد و نه ...( ضد دموکراسی چیست؟)]ههههههههههههههههه.
دکتاتوری هم نشد.
چه بگوییم؟
انارشی هم نشد؟
پیشکسوت سالاری؟؟؟
حالا در حزب مردم سه نسل پیشکسوت عرض اندام کرده است.دو نسل بعدی هم به تقلید از پیشکسوتهای اول خود را پندانده اند و بحث های ما وشما برای شان به اندازه نخود سیاه ارزش ندارد.من مطمین هستم که بزودی رفیق داکتر صاحب مفید و شیرزاد گرامی هم پیشکسوت میشوند و من ، قدیر حبیب و فواد پامیری درینجا میمانیم. مسدود کردن صفحه این بار به عهده پامیری صاحب.
داکتر حمیدالله مفید دوستان خردورز جناب بابک صاحب و جناب حبیب صاحب ! دیگاه عالی وپسندیده شما مورد رعایت واحترام است ، با آنها برخورد درست وبجا صورت می گیرد . بادرود
Azim Babak من که با حرف فردای گرامی همنوا هستم.ده سال شد که حزب مردم مصروف معضله های درونی خود است که ریشه در تشکیلات سازی های تصنعی و زدو گذز دارد . جالب است که به این تشکیلات سازی ها نام و پوشش دموکراسی هم داده شده است.چون مضمون باشکل در تقابل است ؛ نه دموکراسی شد و نه ...( ضد دموکراسی چیست؟)]ههههههههههههههههه.
دکتاتوری هم نشد.
چه بگوییم؟
انارشی هم نشد؟
پیشکسوت سالاری؟؟؟
حالا در حزب مردم سه نسل پیشکسوت عرض اندام کرده است.دو نسل بعدی هم به تقلید از پیشکسوتهای اول خود را پندانده اند و بحث های ما وشما برای شان به اندازه نخود سیاه ارزش ندارد.من مطمین هستم که بزودی رفیق داکتر صاحب مفید و شیرزاد گرامی هم پیشکسوت میشوند و من ، قدیر حبیب و فواد پامیری درینجا میمانیم. مسدود کردن صفحه این بار به عهده پامیری صاحب.
داکتر حمیدالله مفید بابک صاحب ! من نه پیشکسوت هستم ونه پس کسوت یک سپاهی خدمتگذار به نسل جوان وطرفدار تبادل نظر ،این که حزب مردم به کجا می رود ویا خواهد رفت به اینده اش مربوط است. مگر من به این باور هستم که ،تبادل نظر موجب روشنایی راه می شود . از تبادل نظر اموزه های جدیدی پدیدار می گردد ،می انگارم که، باید آموخت ودر آموختن چیزی را از دست نمی دهیم ، بلکه بدست می آوریم. من از شما ، از حبیب صاحب ، از پامیری صاحب می آموزم نمی شرمم ، وبا سرفرازی اذهان می دارم که ، اگر نتوانیم حزبی را سرفراز بسازیم ، کم از کم خود را از چنگ دیو سیاه نادانی رهایی می بخشیم. بادرود
Farooq Farda رفیق حبیب عزیز .کار با جوانان را اگر اتحادیه یا نهاد مستقل جوانان انجام می دهد پرسشی نیست اما اگر تحت نظر ویا در چار چوب یک حزب مشخص صورت می پذیرد،این حز ب به جوانان در خورتعریف می باشد.
Farooq Farda داکتر صاحب مفید عزیز .باور های من بر کلمه رفیق اصالت خود را نگه داشته اند.از هر لقب و القاب دیگر بر خود می بالم اگر دوستان بزرگواری مثل شما و دیگران مرا رفیق خودخطاب کنند و بشمارند.من انتقاد ندارم صرف پرسش با تذکری بود.وهدف من از گلوله باران این بود که من مثل مارگزیده که از ریسمان می ترسد دیگرمارگزیده ها را دیده وترسیده ام که به خاطر نظریات شان چه دیواره های حریم های شخصی شان شکسته شده اند.با تشکر از شما و سایر همکاران تان واقعا در این برگنامه فرهنگ عالی مسلط است و این بسیار خوش آیند می باشد.با جرئتی که برایم دادید به عرض می رسانم که متاسفانه هستند عده ای از رفقا،که با گذشت بیست و سی و چهل سال، هنوز طرح بسیاری مطالب را پیش ازوقت دانسته مجال نمی دهند گفته شود.در حزب مردم ایجاد این دو دسته گی امر تصادفی نبوده نسیم برنامه ریزی های دستور گونه ی پیش از واقعه، فرحبخشی اش را پنهان کرده نمی تواند.اما هنوز هر طرف از جوانب خود را محق می داند.گرچه یک مقدار پر وبالی باز شده اما این صرف به خاطر برائت یک طرف و محکوم کردن طرف دیگر است. سرتمبه گی در برخورد ها این مساله را به خوبی باز گو می کند.یاران سربکف دیروزی که هنوز در رشته رفاقت سرمد هستند مثل آقای راوش<سلیمان کامجو و یک عده دیگر که مدتی در سرخط سایت ازادی .رو ،از ایشان یاداوری می شد،به یک باره گی باند ومافیا و جمعیتی و شورای ننظاری و دزد و تجاوز گر خوانده شدند. این اصولیت و رفاقت برای جوانانی که تحت کار گرفته می شوند چگگونه تعریف شده می تواند.رفیق داکتر عزیز، واقعیت واقعیت است .یک سویی در پذیرش وعدم پذیرش آن ویا تاکید بر موضعگیری های یک جانبه یی جز این که صداقت را زیر سوال ببرد نتیجه ای نخواهد داشت.این حزب پیش از کنگره یک مقدار خانه تکانی کرد ویا در آن خانه تکانی صورت گرفت.یک عده ی آن به خصوص از سازمان شهری مسکو بر اثر توطئه بازی و عدم صداقت در کار حزبی پس از اخراج و شمول ها ی چند باره گی،الاخره خط شان را از یاران شان جدا کرده وبه حز ب متحد ملی پناه بردند حتی در سالروز وفات زنده یاد ببرک کارمل که سنگ دوستی را بر سینه می کوفتند شرکت نکردند زیرا مبتکر محفل طرف دیگر قضیه بود.تصور برآن می رفت که حامیان این عده در اروپا هم به حز ب متحد ملی می روند مگر چنین نشد. وآن عده در یک عمل انجام یافته قرار گرفتند.این هم یک باز ی بود.که من سره وناسره کردن آن را کار خود نمی دانم زیرا با این سازمان پیوند تشکیلاتی ندارم.از طرف دیگر پیش بینی کردن کار دشوار است اما یک نکته روشن است که در این حزب خسته فرسوده به اصطلاح خلقی و پرچمی کاشته شد.ده با رهم که وحدت کنند شاخه های احمد وکلبی آن برجسته خواهند بود. هر جلسه فراتر از آن جلسه ای خواهد داشت و هر شورای آن شورایی.زیرا ما همان هایی هستیم که بودیم.با طلب پوزش
Qadir Habib رفیق فردای گرامی ، میدانم که هرچی دور بگریزی ، سر انجام پایت به تارهای عنکبوتی سیاست گیر میکند. خوشحالم که به این صفحۀ خلوت برگشتی. اگر ممکن باشد پرسشت را یک بار دیگر ولی کمی روشنتر مطرح بساز. مسالۀ نقش جوانان در سیاست، نزد من از اهمیت خاصی بهره مند است . جمعاً به این مساله میپردازیم. تنها نمیمانیم ، جنابان بابک و پامیری هم به عنوان غیر سازمانیها در کنار ماستند. یک جدل گرم با حزبیها به راه می اندازیم ، اگر به نتیجه یی رسیدیم خوب و اگر نرسیدیم راه خود را میگیریم و میرویم به کدام صفحۀ دیگر. ضررش چیست؟
Farooq Farda رفیق حبیب عزیز کار با جوانان اگر به صورت جداگانه ومستقل مطرح است گپی است و اگرکار با جوانان درچارچوب کدام حزب مطرح باشد،ومن احساس کردم که حزب مردم مطرح است،فکر نمی کنم با این وضعیتی که امروز حزب مردم دارد در براورده شدن این مامول موفقیت بدست اید.غر از آن هر حزب دیگری هم که باشد،قید وقیودی وضع می گردد کشتی به ساحل برده نخواهد شد.یا چطور؟
داکتر حمیدالله مفید رفیق گرامی حبیب صاحب! اینجا ،در این جدال حزبی وغیر حزبی ندارد! خرد بالاتر از حزب وحزبی گری است ، ما دنبال راه وسرگردان درست اندیشی هستیم ،پیش پریروز شما ، پریروز بابک صاحب ودیرو...نمایش بیشتر
Farooq Farda داکتر صاحب گرامی از کوچکنوازی تان ابراز سپاس می کنم. آ بنده کجا وخرد اندیشی کجا؟هنوز در این حیطه عقل دندان ما سر نزده است.گهگهی که پرسشی هم مطرح می کنم بر سبیل روشن ساختن خودم وفیض بردن از حضور شما وسایر دوستان دیگر است.
در دانشگاه ( پوهنتون به پشتو) کابل که چنین است؛ در مدرسه ها و مسجدها چگونه است؟
راستش را بگویم ،جنبش مترقی افغانستان در مجموع در جو سیاسی بد پدید نیامد و درین جو خوب رشد هم کرد. از بحث استبداد نادرخانی و هاشم خانی اگر منصرف شویم، می بینیم که در عصر اعلیحضرت محمد ظاهرشاه خود نظام مانع اشاعهء اندیشه های مترقی نشد و حتا بعضی مهره های آن نظام مانند سردار داود ازجنبش به عنوان الترناتیف در برابر افراط گرایی ملا ها و کاه سفیدک ها( اصطلاح خود ظاهر بابا) حمایت کردند.اما جو سیاسی کنونی چنین نیست.از امریکا با سازمان القاعده مانندش یعنی سی آی ای گرفته تا انگلیس ، پاکستان ،نظام کرزی ، مافیا و همه در افراطی ساختن نسل جوان دانشگاهی سهم دارند و از آن بهره برداری سیاسی می کنند. این طالبان نیستند که به دانشگاه آمده اند. این اندیشه طالبانی دانشجو ها ریشه در حمایتهای انجویی ، مافیای جهاد و نظام دارد.
راستش را بگویم ،جنبش مترقی افغانستان در مجموع در جو سیاسی بد پدید نیامد و درین جو خوب رشد هم کرد. از بحث استبداد نادرخانی و هاشم خانی اگر منصرف شویم، می بینیم که در عصر اعلیحضرت محمد ظاهرشاه خود نظام مانع اشاعهء اندیشه های مترقی نشد و حتا بعضی مهره های آن نظام مانند سردار داود ازجنبش به عنوان الترناتیف در برابر افراط گرایی ملا ها و کاه سفیدک ها( اصطلاح خود ظاهر بابا) حمایت کردند.اما جو سیاسی کنونی چنین نیست.از امریکا با سازمان القاعده مانندش یعنی سی آی ای گرفته تا انگلیس ، پاکستان ،نظام کرزی ، مافیا و همه در افراطی ساختن نسل جوان دانشگاهی سهم دارند و از آن بهره برداری سیاسی می کنند. این طالبان نیستند که به دانشگاه آمده اند. این اندیشه طالبانی دانشجو ها ریشه در حمایتهای انجویی ، مافیای جهاد و نظام دارد.
- ............................................
داکتر حمیدالله مفید بابک صاحب گرامی ! اگر نسل جوان امروز را روشنفکران دیروز تکان ندهند ودر تشکل آنها برنامه ها وکارکرد نامه های عملی ، علمی وموثر روی دست نگیرند، به نوشته ای جناب حبیب صاحب از نسل سر به فراشیبی ما چیزی ساخته نیست ، این مسولیت تاریخی ماست واین وظیفه ای وجدانی ماست ، باید برای نسل جوان اندیشید ونوشت ، باید آنها را تشکل داد ، سازماندهی نمود ودر این راه از همه امکانات استفاده درست ومعقول نمود . بیاید در این مورد بیندیشیم. بادرود
اين مطلب آخرين بار توسط مردم در الأحد سبتمبر 23, 2012 1:34 am ، و در مجموع 4 بار ويرايش شده است.